بانک مقالات فارسی

مقاله مسئله ارتباط علم و دین در جهان اسلام


این مقاله به بررسی مسئله ارتباط علم و دین در جهان اسلام پرداخته و به تحلیل دیدگاه های مختلف متفکران مسلمان درباره تعارض یا سازگاری این دو می پردازد.

رابطه علم و دین

مقدمه
مسئله ارتباط علم و دین در جهان اسلام از جمله مسائل دیرپایی است که ذهن متفکران مسلمان را در طول قرون متمادی به خود مشغول داشته است. این مسئله، نه تنها در مواجهه با علوم طبیعی و نظریه های علمی جدید بلکه در نسبت یابی دقیق میان نصوص دینی و یافته های تجربی و عقلی، اهمیت ویژه ای یافته است. در دل این چالش، متفکران مسلمان راه حل های متعددی ارائه کرده اند که گاه به هم نزدیک و گاه به طور بنیادین متفاوت از یکدیگر بوده اند. برخی از این رویکردها بر تقدم نصوص دینی تاکید داشته اند و برخی دیگر بر ضرورت بازخوانی و تفسیرپذیری آنها در مواجهه با علم جدید.

از جمله دیدگاه های رایج می توان به استخراج پذیری علم از منابع دینی، تقدم یقینی بر ظنّی، تفکیک ابعاد مادی و روحی هستی، و یا ابزارانگاری علوم اشاره کرد. هر یک از این دیدگاه ها در بطن خود حاوی پیش فرض های معرفت شناختی و روش شناختی خاصی هستند که بدون فهم دقیق آنها نمی توان به داوری درستی در مورد تعارض یا توافق میان علم و دین دست یافت. در این میان، برخی از اندیشمندان مانند رشید رضا تلاش کرده اند تا با تفسیرهایی خاص از قرآن و نقد دیدگاه های نادرست مخالفان، از سازگاری دین با علوم جدید دفاع کنند.

با این حال، مشکل اساسی آنجاست که اکثر این دیدگاه ها فاقد بنیان های منقح و مستحکم معرفت شناختی هستند. در بسیاری موارد، تنها به صورت شهودی یا بر مبنای باور عمومی، علم و دین سازگار تلقی می شوند، بدون آن که مشخص شود مراد از علم حقیقی چیست یا در صورت بروز تعارض، کدام مبنا باید مورد بازنگری قرار گیرد. مسئله زمانی پیچیده تر می شود که بدانیم نظریه های علمی در اغلب مواقع به عنوان مدل هایی تقریبی از واقعیت عمل می کنند و نه بازنمایی های دقیق و نهایی.

در این زمینه، رویکردهایی که نصوص دینی را مطلقاً تفسیرپذیر می دانند، معتقدند که هیچ گاه نمی توان از ظاهر آیات برای داوری در مورد حقایق علمی بهره جست. بر اساس این دیدگاه، فهم صحیح دین در گرو تامل عمیق تر در بستر تاریخی، زبانی و فرهنگی آیات است. چنین رویکردی البته مستلزم نوعی تحول در علم شناسی و معرفت شناسی علوم نیز هست؛ چرا که نمی توان به سادگی از «موفقیت تجربی» یک نظریه به «واقع نمایی» آن نتیجه گیری کرد.

نقد دیگری که در این مسیر وارد شده آن است که متفکران مسلمان، در عین تاکید بر سازگاری علم و دین، کمتر به نحوه عملی این سازگاری پرداخته اند. مسئله اصلی این است که در تاریخ علم، نظریه هایی ظهور یافته اند که به ظاهر با برخی آیات یا احادیث در تعارض اند؛ مانند نظریه های کیهان شناختی، زیست شناختی یا روان شناختی. در چنین مواردی، سکوت یا انکار علمی، راه حل پایدار نخواهد بود. بلکه باید با ابزارهای روش شناختی دقیق، به بازخوانی مجدد هر دو عرصه پرداخت.

اینکه رشید رضا یا دیگر مفسران، اعجاز علمی قرآن را در بیان برخی پیشگویی های علمی می دانند، گرچه از منظر ایمانی قابل فهم است، اما از نظر معرفت شناختی کافی نیست. چنین ادعاهایی معمولاً پس از وقوع اکتشافات علمی و با تاویل خاصی از آیات مطرح می شوند و از این رو، نمی توانند معیاری پایدار برای ارزیابی سازگاری دین با علم باشند. مسئله اصلی، همچنان در نسبت سنجی دقیق و روشمند میان زبان دین و زبان علم باقی می ماند.

حل مسئله ارتباط علم و دین در جهان اسلام، مستلزم آن است که هم در فهم متون دینی به نظریه ای قوی و عقلانی دست یابیم و هم از علم شناسی مدرن، تصویری انتقادی و معرفت شناسانه ارائه کنیم. تنها در پرتو این دو رویکرد مکمل است که می توان از داوری های عجولانه و مواجهه های تعارض آمیز میان علم و دین پرهیز کرد و به فهمی ژرف تر از واقعیت دست یافت.


تعداد صفحات : 23 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود