بانک مقالات فارسی

دانلود مقاله مشکلات جوانان


Paper youth problems

دانلود مقاله مشکلات جوانان

بیکاری جوانان
بیکاری جوانان به عنوان یک معزل سیاسی بزرگ در تمامی کشورها شناخته شده ‏است . در این شاخص اصطلاح “جوان” به کسی اطلاق می شود که بین ۱۵ تا ۲۴ سال ‏سن داشته باشد، و اصطلاح بزرگسال به کسی گفته می شود که بالای ۲۵ سال سن ‏دارد.این شاخص از سه قسمت تشکیل یافته که هر یک نشان دهنده جنبه های مختلفی ‏ازمشکلات بیکاری جوانان را نشان می دهد.این سه قسمت شامل:۱)نرخ بیکاری ‏جوانان ۲) نسبت بیکاری جوانان به بیکاری بزرگسالان ۳)نسبت جوانان بیکار به کل ‏جمعیت آنها
اطلاعاتی در مورد نسبت جوانان بیکار در ۱۱۷ کشور موجود می باشد و سه مورد ‏دیگر اطلاعات جداگانه ای درباره زنان و مردان وجود دارد
بیکاری مرضی کشنده برای فکر ، عقل و تواناییهای جسمی است زیرا که وجود انسان ‏همواره نیاز به حرکت و فعالیت دارد . و هرگاه بیکار باشد بدن ضعیف می گردد ، فکر ‏و اندیشه درست کار نمی کند .انواع وسوسه ها و افکار زشت به قلب خطور می نماید ‏و انسان برای رهایی از رنج بیکاری دست به هر نوع شرارت ممکن است ، بزند . علاج ‏این مشکل این است که جوان باید تلاش کند تا به کاری مناسب از قبیل تحصیل علم ، ‏تجارت و یادگیری انواع کارها ، دست پیدا کند و بدان خود را مشغول نماید تا به این ‏طریق از بیکاری رهایی یابد و عضوی سالم و مفید برای خود و جامعه اش باشد . ۲. ‏قطع رابـطه و خشونتدومین عامل انحراف جوانان دوری بزرگان خانواده وقطع رابطه ‏آنها با جوان است . می بینیم بعضی از اولیاء و بزرگترها وقتی جوان خود را منحرف ‏می بینند، حیران می مانند و توانایی ساختن و اصلاح جوان خود را ندارد بلکه از ‏اصلاح و خوب شدن جوان خود ناامید در نتیجه از جوان خود متنفر می شوند و هیچ ‏توجهی به او نمی کنند خوب باشد یا بد ، اهمیتی نمی دهند . بسا اوقات که با همین دید ‏نسبت به تمام جوانان می نگرند و یک نوع کینه و عقده روانی در وجود بزرگترها ، ‏نسبت به جوانان پدید می آید . راه حل این مشکل این است که هر یک از جوانان و ‏بزرگترها جهت زدودن دوری و بر طرف کردن رابطه میان همدیگرتلاش کنند و همه ‏اینطور فکر کنند که پیر و جوان همه عضو یک جامعه هستند و هرگاه عضوی از ‏جامعه فاسد شود فساد همه جامعه را فرا می گیرد . همچنین بزرگترها باید به ‏مسولیت خود نسبت به جوانان پی برده و از اصلاح شدن جوانان ناامید نباشند زیرا ‏خداوند بر انجام هر کاری تواناست چه بسا گمراهانی بوده اند که خداوند آنها را ‏هدایت نموده و دعوتگران اصلاح و چراغ راه هدایت شده اند . جوانان نیز باید برای ‏بزرگترها احترا قایل شوند و به رای و نظرشان با دید احترام نگریسته و راهنمایی ‏بزرگترها را بپذیرند زیرا که آنها تجربه هایی در زندگی کسب نموده اند که جوانان آن ‏تجربه را ندارند و آن گاه که حکمت بزرگترها و نیروی جوانان در کنار هم باشد ‏جامعه به یاری خداوند به سعادت خواهد رسید .‏
در نتیجه حل مشکل بیکاری در ایران نیازمند یک سری اصلا حات پایه ای گسترده و ‏همه جانبه است که از جمله این اصلا حات می توان به جهت دهی بخش خصوصی ‏برای رقابت گسترده با کمک سازمان هایی که بازارهای خصوصی را حمایت می کنند ‏اشاره کرد که این خود مشوق سرمایه گذاری در این بخش خواهد بود و همچنین ‏رشد بهره وری را به همراه خواهد داشت. ‏
از دیگر اقدامات موثر در این زمینه انعطاف پذیر بودن هر چه بیشتر قوانین کار است ‏که به بنگاه های اقتصادی این امکان را می دهد تا به علا مت های بازار عوامل تولید ‏پاسخ دهند. ‏
در واقع بخش عمومی یا همان دولت ها در ایران باید نقش خود را در این زمینه ‏اساسا تغییر دهند بدین معنا که به جای تامین شغل باید با فراهم آوردن ‏زیرساختارهای لا زم برای فعالیت بخش خصوصی زمینه تامین شغل و اشتغالزایی در ‏این بخش ها را مهیا کنند. ‏
خیل عظیم جوانان جویای کار ایران که در سنین ۲۰ تا ۲۹ ساله، جمعیتی بالغ بر ۱۵ ‏میلیون نفر را دربرمی گیرد در کنار آمار مرتبط با کاهش روند رشد اقتصادی ایران، ‏که آمار بانک جهانی و واحد اطلا عات مجله معتبر اکونومیست مهر تاییدی بر آن است ‏پیچیدگی شرایط حادث شده بر بیکاران و جویندگان کار فعلی کشور را بیش از پیش ‏آشکار می سازد.‏

مشکلات‌ جوانان‌ امروز چیست‌؟
دنیا واقعا عوض‌ شده‌…این‌ روزها حتی‌ اغلب‌بچه‌های‌ هفت‌، هشت‌ ساله‌ هم‌ با واژه‌های‌ ‏قلنبه‌ وسلنبه‌ای‌ مثل‌ توسعه‌، پولشویی‌، مشارکت‌،انتخاب‌برتر، اصلح‌ترین‌، عقب‌ ‏ماندگی‌سیستماتیک‌، گردش‌ قدرت‌ و اصلاح‌طلبی‌ وبسیاری‌ اصطلاحات‌ از این‌ قبیل‌، آشنا ‏شده‌اند.‏
تفکر جمعی‌ و شعور سیاسی‌ مردم‌ تحت‌ تاثیرموجی‌ از اطلاعات‌ گوناگون‌ روز به‌ روز ‏متحول‌شده‌، چیزی‌ که‌ در کمتر جای‌ دنیا اتفاق‌ می‌افتد.بهتر است‌ بگوییم‌ مردم‌ هیچ‌کجای‌ ‏دنیا تا این‌اندازه‌ سیاسی‌ نیستند…سیاست‌ و دانش‌ تجزیه‌ وتحلیل‌ آن‌ خاص‌، ‏‏«انتواگتوئل‌ها» یا به‌ قول‌خودمانی‌تر، روشنفکران‌ و خواص‌ است‌… امامردم‌ خوب‌ ‏می‌دانند که‌ چه‌ طور باید خوب‌زندگی‌ کرد… و دولت‌ و نهادهای‌ مدنی‌ برای‌ این‌مهم‌ ‏ارزش‌ فوق‌العاده‌ای‌ قائلند وسرمایه‌گذاری‌های‌ هنگفتی‌ می‌کنند.نگاهی‌ به‌ کمپ‌های‌ کار و ‏مناطق‌ مختلف‌سکونت‌ مهاجران‌ ایرانی‌ در برخی‌ کشورهای‌اروپایی‌ گاه‌ آن‌قدر تامل‌ ‏برانگیز و اثرگذار است‌که‌ نمی‌توان‌ آن‌را نادیده‌ گرفت‌.جوانان‌ و گاه‌ نوجوانانی‌ با آرزوی‌ ‏دستیابی‌ به‌«مدینه‌ فاضله‌» بار سفر می‌بندند و با سختی‌ وتحمل‌ مصائب‌ مختلف‌ راهی‌ ‏سرزمین‌های‌ موعودمی‌شوند…طی‌ مسیر اغلب‌ با عبور از مرزهای‌خاکی‌ با پای‌ پیاده‌ و یا ‏سواره‌ و در شرایط قاچاق‌ وپنهانی‌ صورت‌ می‌گیرد… آنها با دلی‌ پر از امیدمی‌روند تا ‏آنچه‌ را که‌ می‌خواهند و نمی‌توانند درخانه‌ پدری‌ و سرزمین‌ مادری‌ بیابند، در ‏سرزمین‌اجنبی‌ جستجو کنند.بسیاری‌ شان‌ از این‌ که‌ بعد از گرفتن‌ مدرک‌دانشگاهی‌ ‏مجبور باشند کارآموزی‌ کرده‌ و یا ازصفر شروع‌ کنند خوششان‌ نمی‌آید…خیلی‌ها ‏که‌خوش‌ باورترند، خیال‌ می‌کنند از گرد راه‌ دانشگاه‌که‌ فارغ‌ آیند حتما با مدرک‌ لیسانس‌ ‏وفوق‌لیسانس‌ هر جا بروند رییس‌شان‌ می‌کنند وبرج‌، به‌ برج‌ هم‌ پاداش‌ و حقوق‌ نیم‌ ‏میلیونی‌ بایدبگیرند…اما این‌ روزها خیلی‌ها به‌ این‌ حقیقت‌غیرقابل‌ انکار پی‌ برده‌اند، در ‏شرایطی‌ که‌ دریافت‌مدرک‌ فوق‌ لیسانس‌ ظرف‌ سال‌های‌ اخیر بسیارآسان‌ شده‌ است‌…آن‌ ‏کس‌ که‌ پول‌ دارد و کمی‌هم‌ تلاش‌ کند، راحت‌ می‌تواند خود را بالاتربکشد و پست‌ بهتری‌ ‏برای‌ آینده‌ خود در خیالاتش‌تصور کند. با این‌ همه‌ چند صباحی‌ که‌ از فارغ‌ ‏التحصیلی‌می‌گذرد… این‌ باور که‌ دستیابی‌ به‌ عرصه‌ای‌مناسب‌ برای‌ فعالیت‌ و ورود به‌ ‏بازار کار، متعلق‌ به‌از ما بهتران‌ است‌. چه‌ کسی‌ باور می‌کند در سرزمینی‌ که‌ نفت‌ وزمین‌ ‏بسیار و معادن‌ کشف‌ نشده‌ و امکانات‌ وسیعی‌هست‌ تا همه‌ جوانانش‌ فرصت‌ و شانس‌ ‏یک‌زندگی‌ خوب‌ را به‌ محک‌ تجربه‌ گذارند، آب‌ ازآب‌ تکان‌ نمی‌خورد وقتی‌ از نخبگان‌ ‏والمپیادی‌ها گرفته‌ تا بچه‌هایی‌ با استعدادها وتوانایی‌های‌ مختلف‌ می‌روند، تا آنچه‌ در ‏چنته‌دارند در دیاری‌ دیگر به‌ منصه‌ ظهور درآورند. دو سه‌ سال‌ پیش‌ وقتی‌ برای‌ انجام‌ ‏مقاله‌پایان‌نامه‌ با استاد راهنمایم‌ قرار می‌گذاشتم‌…اوپنج‌ شماره‌ تماس‌ مختلف‌ به‌ من‌ داد ‏که‌ هر کدام‌متعلق‌ به‌ جایی‌ بود…همان‌ موقع‌ با خودم‌ فکر کردم‌ عجب‌ آدم‌فعال‌ و پرکاری‌، ‏مگر می‌شود به‌ همه‌ این‌ کارهارسید. ساعتی‌ که‌ برای‌ ملاقات‌ با او به‌ دفتر کارش‌در یکی‌ ‏از سازمان‌ها رفتم‌، پلاک‌ بالای‌ در نشانگرآن‌ بود که‌ آقای‌ دکتر…مدیر عامل‌ آن‌ ‏سازمان‌است‌. تا حدی‌ خجالت‌ زده‌ بودم‌ که‌ مزاحم‌ وقت‌استاد شده‌ام‌… بعد که‌ به‌ اتاق‌کار ‏ایشان‌ هدایت‌شدم‌. منشی‌ دفترشان‌ توضیح‌ داد، چند دقیقه‌دیگر آقای‌ دکتر جلسه‌شان‌ ‏تمام‌ می‌شود. حدود۲۰ دقیقه‌ معطل‌ شدم‌. پس‌ از خاتمه‌ جلسه‌،چهره‌های‌ آشنایی‌ از چند ‏سازمان‌ و نهاد دیگر راکه‌ به‌ دلیل‌ حرفه‌ام‌ از نزدیک‌ با آنها مصاحبه‌داشتم‌، از اتاق‌ آقای‌ ‏دکتر بیرون‌ آمدند، بعدمتوجه‌ شدم‌ این‌ مجموعه‌ خودشان‌ یک‌ شرکت‌ وانجمن‌ فرهنگی‌ ‏تشکیل‌ داده‌اند که‌ اتفاقا استاد من‌مدیر آن‌ شرکت‌ است‌ و جلسه‌ ماهیانه‌شان‌ در ‏اتاق‌کنفرانس‌ آقای‌ مدیرعامل‌ تشکیل‌ می‌شود و البته‌خرج‌ پذیرایی‌ آقایان‌ هم‌ برعهده‌ ‏سازمان‌ متبوع‌آقای‌ مدیرعامل‌ است‌. دو روز بعد، قرار دیگری‌ با هم‌ داشتیم‌ در یکی‌از ‏سازمان‌های‌ فرهنگی‌ و چند رو زبعد نشستن‌ دریکی‌ از دفاتر رسانه‌ای‌ که‌ در اولی‌ استاد ‏راهنمای‌من‌ مشاور مدیرعامل‌ و در دومی‌ مدیرمسئول‌تحریریه‌ بود. از او پرسیدم‌، ‏امکانش‌ هست‌ در یکی‌از این‌ نهادهای‌ تحت‌ خدمت‌، جای‌ کاری‌ برای‌من‌ وجود داشته‌ ‏باشد. او گفت‌، متاسفانه‌ این‌روزها کار محدود است‌ و متقاضی‌ زیاد، اما تلاشم‌را می‌کنم‌ ‏و اگر خبری‌ شد، حتما خبرت‌ می‌کنم‌. البته‌ هیچ‌ وقت‌ از آن‌ استاد محترم‌ خبری‌ نشدو من‌ ‏بالاخره‌ پایان‌ نامه‌ام‌ را دفاع‌ کردم‌. «شیوا چادر شب‌ فروش‌» فارغ‌ التحصیل‌رشته‌ تغزی‌، ‏که‌ اخیرا از طریق‌ اینترنت‌ توانسته‌برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ و کا در دانشگاه‌ «مک‌گیل‌»کانادا ‏پذیرش‌ دریافت‌ کند، در این‌ باره‌ می‌گوید:روزی‌ که‌ با رتبه‌ خوب‌ در این‌ رشته‌ قبول‌ ‏شدم‌واقعا با علاقه‌ تمام‌ سعی‌ کردم‌ به‌ طور همزمان‌ دریکی‌ دو کارخانه‌ محصولات‌ ‏غذایی‌ که‌ آشنایانی‌داشتم‌ کارآموزی‌ کنم‌ و تصور می‌کردم‌ بعد ازکارآموزی‌، جذب‌ ‏همان‌جاها می‌شوم‌، اما چون‌متاسفانه‌ آشنایان‌ من‌ پارتی‌های‌ وزینی‌ نبودند،نتوانستم‌ ‏علیرغم‌ داشتن‌ سابقه‌ کار و مدرک‌ لیسانس‌مشغول‌ شوم‌، بعد برای‌ مدتی‌ سعی‌ کردم‌ ‏این‌جا وآن‌جا همچنان‌ به‌ عنوان‌ کارآموز مشغول‌ شوم‌، که‌البته‌ هر کدام‌ شش‌ ماه‌ بیشتر ‏دوام‌ نداشت‌،دست‌آخر، منشی‌گری‌ یک‌ شرکت‌ پخش‌ موادغذایی‌ را به‌ من‌ پیشنهاد کردند ‏که‌ گفتم‌ این‌ چه‌ربطی‌ به‌ تحصیلم‌ دارد؟…گفتند فعلا همین‌ است‌،مدتی‌ سعی‌ کردم‌ به‌ دلیل‌ ‏علاقه‌ زیاد و توانایی‌ام‌در ترجمه‌ یکی‌ دو کتاب‌ رشته‌ تحصیلی‌ام‌ راترجمه‌ کنم‌، اما باز هم‌ ‏برای‌ یافتن‌ یک‌ ناشر وحمایت‌کننده‌ با مشکل‌ مواجه‌ شدم‌. ‏


تعداد صفحات : 30 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود